English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8729 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
the above was a summary آنچه دربالا گفته شد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
that was said above که دربالا گفته شد
ipso dixit U گفته بی دلیل گفته استبدادی
atop U دربالا
Tell not all you know , nor do all you can. <proverb> U به زبان نیاور هر آنچه مى دانى,انجام نده هر آنچه مى توانى .
over- U درسرتاسر دربالا
over U درسرتاسر دربالا
above U مافوق واقع دربالا
head U دربالا واقع شدن
pegs U دربالا پهن ودرپایین نازک
peg U دربالا پهن ودرپایین نازک
Whatsoever U هرچه [هر آنچه] [آنچه ]
fasts U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fast U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasted U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fastest U آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
statement U گفته
doctrine U گفته
sentencing U گفته
sentences U گفته
sentence U گفته
dixit U گفته
doctrines U گفته
statements U گفته
I was told ... U به من گفته شد ...
dite U گفته
sayings U گفته
saying U گفته
parol U گفته
dicta U گفته
ipsedixit U گفته محض
tags U گفته مبتذل
statement U گفته بیانیه
unsay U گفته نشدن
statements U گفته بیانیه
tag U گفته مبتذل
byword U گفته اخلاقی
that was said above U که درفوق گفته شد
he is said to have fled U گفته اند
bywords U گفته اخلاقی
It is being said that ... U گفته می شود که ...
stated <adj.> <past-p.> U گفته شده
spoken U گفته شده
maxims U گفته اخلاقی
laconism U گفته پر مغز
termed <adj.> <past-p.> U گفته شده
missatement U گفته نادرست
maxim U گفته اخلاقی
said U گفته شده
ipso dixit U گفته محض
named <adj.> <past-p.> U گفته شده
mentioned <adj.> <past-p.> U گفته شده
to leave unsaid U نا گفته گذاردن
so saying U اینرا گفته
told U گفته شده
above said U بالا گفته شده
direct oration U گفته یا قول مستقیم
d. of a statement U تکذیب گفته ایی
aforesid U پیش گفته شده
If only you had told me . U کاش به من گفته بودی
It is an old saying that … U از قدیم گفته اند که ...
ipsedixit U خود او گفته است
ipso dixit U او خود گفته است
above-mentioned <adj.> U گفته شده در بالا
afore-mentioned <adj.> U گفته شده در بالا
divers statements U گفته هایی چند
above-quoted <adj.> U گفته شده در بالا
abovementioned <adj.> U گفته شده در بالا
aforementioned <adj.> U گفته شده در بالا
it is truly said U راست گفته اند
foregoning U پیش گفته شده
it is well said U خوب گفته اند
in proof of his statement U برای اثبات گفته خود
recant U گفته خود را تکذیب کردن
on cne's own initiative U بی انکه کسی گفته باشد
It needs to be said that ... U لازم هست که گفته بشه که ...
dictum U گفته افهار نظر قضایی
I told you , didnt I ? U من که بتو گفتم ( گفته بودم )
dictums U گفته افهار نظر قضایی
Actions speak louder than words . U دو صد گفته چونیم کردار نیست
Enough has been said! U به اندازه کافی گفته شده!
indirect oration U گفته یا قول غیر مستقیم
recants U گفته خود را تکذیب کردن
in p of my statement U برای اثبات گفته خودم
recanted U گفته خود را تکذیب کردن
recanting U گفته خود را تکذیب کردن
ipsissima verba U عین بیانات و گفته شخص
put in <idiom> U اضافه چیزی که قبلا گفته شد
affimable U شایسته انکه بطورقطع گفته شود
What you say is true in a sense . U گفته شما به معنایی صحیح است
action speaks louder than words <proverb> U دو صد گفته چون نیم کردار نیست
to repeat oneself U کاریا گفته خودرا تکرار کردن
non collegiate U در باب شاگردی گفته میشود بی دانشکده
undershot U درباب چرخی گفته میشود) که اب اززیرانرابگرداند
it say in the bible that U درکتاب مقدس گفته شده است
per U طبق جزئیات که در مشخصات گفته شده
ana U :مجموعه یا گلچینی از گفته هاو اقوال یک شخص
post classical U در باب ادبیات یونانی ورومی گفته میشود
A constant guest is never welcome . <proverb> U به همیشه میهمان خوشامد گفته نمى شود .
infant U در CL به طور کلی به اشخاص کمتر از 12 سال گفته میشود
oestrual U در باب موقعی گفته میشود که جانوران فحل ایند
infants U در CL به طور کلی به اشخاص کمتر از 12 سال گفته میشود
permanent structures U به تاسیساتی گفته میشود که پس از اتمام قرارداد پیمانکاردر محل می گذارد
Thank God! U خدا را شکر! [گفته می شود وقتی چیزی بد پیش نیاید]
Thank goodness! U خدا را شکر! [گفته می شود وقتی چیزی بد پیش نیاید]
indirect speech U گفته کسی که تغییرات دستوری دران داده نقل کنند
semi-detached U درباب خانهای گفته میشود:که بادیوارمشترک بخانه دیگری پیوسته باشد
gymnopaedic U درباب رقص هایی گفته میشدکه بچههای برهنه درجشنهای همگانی می
rub something in <idiom> U دست گرفتن (صحبت درموردحرفی که شخص گفته یاکاری کهکرده به مسخره )
semi detached U درباب خانهای گفته میشود:که بادیوارمشترک بخانه دیگری پیوسته باشد
praecocial U درباب پرندگانی گفته میشودکه جوجههای انهاهمین ازتخم ...قوت دارند
pregnant use of a verb U بکار بردن فعل متعدی بدانگونه که مفعول ان مقدرباشدیعنی گفته نشود
counsels U در CL به bariester ها و در موقع گفتگو از موکلین ایشان یاsolicitor مربوط به انها گفته میشود
counsel U در CL به bariester ها و در موقع گفتگو از موکلین ایشان یاsolicitor مربوط به انها گفته میشود
counselled U در CL به bariester ها و در موقع گفتگو از موکلین ایشان یاsolicitor مربوط به انها گفته میشود
counselling U در CL به bariester ها و در موقع گفتگو از موکلین ایشان یاsolicitor مربوط به انها گفته میشود
counseled U در CL به bariester ها و در موقع گفتگو از موکلین ایشان یاsolicitor مربوط به انها گفته میشود
unpriced U درباب چیزی گفته میشودکه بهای ان معلوم نشده یابصورت بهادران نباشد
CD quality U اغلب به وسایلی گفته میشود که می توانند الگوهای بیتی رادر ثانیه ذخیره کنند
nibbled U به واحدی از انباره که شامل نیم بایت یا عموما" چهار بیت است گفته میشود
nibbles U به واحدی از انباره که شامل نیم بایت یا عموما" چهار بیت است گفته میشود
nibbling U به واحدی از انباره که شامل نیم بایت یا عموما" چهار بیت است گفته میشود
nibble U به واحدی از انباره که شامل نیم بایت یا عموما" چهار بیت است گفته میشود
circular U آنچه در یک دایره می چرخد
contiguous U آنچه اثر می گذارد
knowledge U آنچه دانسته است
previous U آنچه زودتر رخ میدهد
lightweights U آنچه سنگین نیست
auxiliary U آنچه کمک میکند
used U آنچه جدید نیست
incoming U آنچه از خارج می آید
auxiliaries U آنچه کمک میکند
circulars U آنچه در یک دایره می چرخد
authentic U آنچه درست است
producing U آنچه تولید میکند
constant U آنچه تغییر نمیکند
circulating U آنچه به راحتی می چرخد
constants U آنچه تغییر نمیکند
the long and the short of it <idiom> آنچه گفتنی است
unwanted U آنچه لازم نیست
protective U آنچه حافظت میکند
lightweight U آنچه سنگین نیست
biased U آنچه اریب دارد
exclusive U آنچه شامل نمیشود
alterable U آنچه قابل تغییر است
malfunctions U آنچه کامل کار نکند
malfunctions U آنچه درست کار نکند
normal U معمولا یا آنچه به ترتیب رخ دهد
audible U آنچه قابل شنیدن است
preformatted U آنچه فرمت شده باشد
exchangeable U آنچه قابل تغییر است
unedited U آنچه ویرایش نشده است
valuing U آنچه چیزی به اندازه آن می ارزد.
values U آنچه چیزی به اندازه آن می ارزد.
value U آنچه چیزی به اندازه آن می ارزد.
extensible U آنچه قابل گسترش است
residual U آنچه در پشت سر باقی می ماند
expandable U آنچه قابل گسترش باشد
removable U آنچه قابل جابجایی است
controllable U آنچه قابل کنترل است
variables U آنچه قابل تغییر است
variable U آنچه قابل تغییر است
computable U آنچه قابل محاسبه است
selectable U آنچه قابل انتخاب باشد
chargeable U آنچه قابل شارژ است
transportable U آنچه قابل حمل است
maskable U آنچه نادیده گرفتنی است
multifunction U آنچه تابعهای متعددی دارد
malfunctioned U آنچه درست کار نکند
malfunctioned U آنچه کامل کار نکند
common U آنچه اغلب اتفاق میافتد
durable U آنچه به آسانی خراب نخواهد شد
movable U آنچه قابل حرکت است
malfunctioning U آنچه خوب کار نکند
approximating U آنچه تقریبا درست است
hidden U آنچه قابل دیدن نیست
identity U آنچه کسی یا چیزی است
identities U آنچه کسی یا چیزی است
efficient U آنچه که خوب کار میکند
prior U آنچه قبلاگ رخ داده است
electric U آنچه با الکتریسیته کار میکند
flexible U آنچه قابل تغییر است
dependent U آنچه به دلیلی متغیر است
availability U آنچه به آسانی بدست آید
clears U آنچه به سادگی فهمیده میشود
requirements U آنچه مورد نیاز است
quantifiable U آنچه قابل شمارش است
interchangeable U آنچه قابل تغییر است
commoners U آنچه اغلب اتفاق میافتد
comparable U آنچه قابل مقایسه نیست
commonest U آنچه اغلب اتفاق میافتد
irretrievable U آنچه قابل بازگشت نیست
finished U آنچه کامل شده است
visible U آنچه قابل دیدن است
convertibles U آنچه قابل تبدیل است
convertible U آنچه قابل تبدیل است
distant U آنچه در محلی قرار دارد
ambiguous U آنچه دو معنای ممکن دارد
significant U آنچه معنای مخصوصی دارد
significantly U آنچه معنای مخصوصی دارد
relevant U آنچه ارتباط مهمی دارد
Recent search history Forum search
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Vintage style
3service times
2این جمله وقتی در یک کتاب گفته میشه چطور ترجمه میشه see Rapid Reference 6.4
2این جمله وقتی در یک کتاب گفته میشه چطور ترجمه میشه see Rapid Reference 6.4
1tajwid
2In order to be interesting you have to be mean
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com